بازدید امروز : 386
بازدید دیروز : 42
سلام چند وقتیه که ترس از مرگ همه وجودمو گرفته با فکر مرگ دلشوره میگیرم و نمیتونم هیچ کاری انجام بدم نه درس بخونم نه کارای دیگمو انجام بدم لطفا راهنماییم کنید؟
اگر شناخت وجهان بینی خود را نسبت به مسأله ی مرگ اصلاح کنید در این صورت هیچ هراسی از مرگ نخواهید داشت، زیرا با مرگ حیات جاوید و جدید وبی دغدغة انسان شروع می شود، برای اینکه شناخت تان در این باره بیشتر شود می توانید به کتابهایی که ویژگی های بهشت را برشمرده اند مراجعه نمایید، تا از جایگاه و موقعیت مومنان که انشاء الله خودتان نیز از آنان هستید، واقف شوید تا ببینید که مرگ چه چیز گرانبها، مطلوب و لذت بخشی را برای مومن به ارمغان می آورد. و مومن با مرگ به چه زندگی خوش و راحتی می رسد که قابل مقایسه با زندگی این دنیا نیست.
حضرت امیر در روایتی که از ایشان نقل شده می فرمایند که؛ دنیا بهشت کافر است و زندان مومن، زیرا مومن می داند که با مرگ خود به چه مرحله ای صعود خواهد کرد و بهشت کافر است چون کافر، با مرگ به چنان عذاب دچار خواهد شد که آرزو کند که ای کاش هیچ وقت از مادر متولد نمی شد و یا ای کاش مشتی خاک می بود. پس کسی که باید از مرگ بترسد کافر است نه مومنینی امثال شما.
بنده مثالی برای روشن تر شدن موضوع می آورم تا شناخت شما به این مساله مرگ اصلاح شده و تقویت یابد تا امیدتان تقویت شده و خوفتان تبدیل به دلگرمی و اضطرابتان تبدیل به آرامش گردد. انسان همانند کودکی در جنین مادر است و شما وقتی که از جنین بپرسید که آیا مایل است از محیطی که تغذیه او خون است و اطرافش تنگ و تاریک جدا شود و یا نه؟ او با اطمینان به شما خواهد گفت بهترین مکان همین محیط من است و بهترین غذا نیز همین خونی است که من می خورم و هنگام تولد نیز گریه ای از سر اعتراض سر میدهد که چرا مرا از محیطی که در آن راحت بودم جدا کردید و وقتی به این جهان وارد می شود کم کم می بیند که این جهان و غذاهای موجود در آن از جهت کیفیت و کمیت اصلا قابل مقایسه با جهانی نیست که قبلا در آن بسر می برده است. انسان هنگام مرگ نیز، عینا چنین است؛ چون انسان نمی داند آن دنیا چه خبر است و چه راحتیی برایش فراهم است، می ترسد و به این دنیای مادیِ محدودِ و تنگ، دل خوش کرده است ، و وقتی که از این دنیا پرکشید و به منزلگاه ابدی خود رسید. خواهد دید که چه اشتباهی می کرده.
جناب مولانا در مثنوی معنوی خویش با الهام گرفتن از قرآن و راویات مراحل تحول انسان را از وقتی که جزو جامدها بوده، تا انسان شدن، بر می شمرد ومی گوید که ما اول از جماد بوده ایم ،به این معنی که ما اول در خاک که از جمادات است اسکان داشته ایم و سپس از طریق ریشة گیاهان به بدن گیاه منتقل شده و از حالت قبلی مرده و به گیاه تبدیل شده ایم و سپس حیوانات با خوردن ما باعث شده اند که از حالت قبلی خود که گیاه بوده ایم بمیریم و در قالب جدیدی که حیوانیت است و از جهت رتبه بهتر و بالاتر از گیاه است، ظاهر شویم و سپس پدر و مادر ما گوشت حیوانات را خورده اند و ما از این طریق وارد صلب پدر و رحم مادر شده ایم و با دمیده شدن روح در ما، در قالب انسان در آمده ایم و لذا وقتی پشت سر خود نگاه می کنیم هیچ گاه مردن باعث نابودی و نقصان ما نشده بلکه به یک مرتبه بالا تر از جایگاه قبلی خود صعود کرده ایم پس نباید از مردن بترسیم چون با هر بار مردن، زندگی ما به نحو برتر و بالاتری ادامه یافته است. برای همین، مومن نباید از مردن بترسد چون با مرگ به چیز بهتر و بالاتری که اصلا قابل مقایسه با این جهان از جهت کیفیت و کمیت نیست دست می یابد.
هر کس که از مرگ خود هراسان باشد - دفع نگرانیش بس آسان باشد
نه، زودتر از اجل توان مرد، نه دیر - حقاً که اجل تو را نگهبان باشد
راهکار هایی جهت فائق آمدن بر ترس از مرگ:
1- آگاهی خود را نسبت به ماهیت مرگ،حوادث پس از مرگ،چگونگی زندگی دربرزخ و قیامت و... افزایش دهد. که اگر شناخت، افزایش یابد، یاد مرگ باعث رشد معنوی خواهد شد. وشاید نوع ترس از مرگ، به گونه دیگری به علت بالا رفتن شناخت، تغییر یابد مثلا نکند ملاقات من با خدا هنگام غفلت باشد،که چنین تفکری، باعث افزایش اعمال مثبت انسان می شود وانسان همیشه این دغدغه را پیدا خواهد کرد، که نکند عملی غفلت آور مرتکب شوم، چنین ترسی چون درسایه شناخت است تبدیل به لذت خواهدشد.
2- برای رهائی از ترسِ غیر معقول ازمرگ، به عوامل ترس زای موجود در ذهنتان پاسخ دهید. (که با شناخت وآگاهی می توان این عوامل را از بین برد)
3- توجه به زیبایىها و جلوههاى زندگى پس از مرگ:
آموزههاى دینى افراد را به این حقیقت متوجه مىسازد که زیبایىها و دلبستگىهاى این دنیا، قابل مقایسه با جلوههاى زیباى زندگى بعد از مرگ نیست و زندگى دنیا در برابر حیات اخروى، بسیار محدود و زود گذر است. قرآن در این باره مىفرماید: وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُون-زندگى دنیا چیزى جز بازى و سرگرمى نیست و زندگى واقعى در سراى دیگر است»(عنکبوت : 64)
نکته مهم
بعد از شناخت و اصلاح فکر نسبت به مرگ و زندگی پس از مرگ، یکی از مهم ترین عاملی که می تواند شوق به مرگ را درمومنین ایجاد کند همین نکته است، که ما به زیبائی های پس از مرگ توجه داشته باشیم، از جمله زیبائی های هنگام مرگ وحتی بعد از مرگ، ملاقات با اهل بیت(ع) است، بر اساس روایات، وقتی مرگ مومن فرا می رسد، پیامبر(ص)،علی(ع) ودیگر امامان معصوم (ع) بر بالین او حاضر می شوند. فرد محتضر باآنان صحبت می کند، ولی اطرافیان، ایشان را نمی بینند وصحبت ها نیز نمی شنوند؛ سپس جایگاه محتضر در بهشت به وی نشان می دهند و به نحوی با وی ابراز محبت می کنند. در این حال او را از هر ترس ایمن ساخته و بشارت هایی می دهند.( بحار الانوار،ج6، ص 173)
راهکارهای عملی:
1- برنامه ای بریزید که گاهی اوقات سری به قبرستانها بزنید و در میان قبرها قدم بزنید و تفکر کنید، تا کمکم متوجه شوید که مرگ و به عبارت دیگر سفر کردن از این جهان به آن جهان سرنوشت محتوم هر انسانی است. این برداشت شما از مرگ باعث می شود که به جای ترس مرضی از مرگ، ترس مثبت و اضطراب سازنده از مرگ داشته باشید و سعی نمایید که در زندگی توشهای برای آخرت فراهم کنید.
2- سعی نمایید در تشییع جنازه ها شرکت کنید زیرا این نیز باعث می شود انس و الفت بیشتری با واقعیتی به نام مرگ و یا همان هجرت به سوی دیگر پیدا کنید.
3- خواندن کتابهایی(مثل سیاحت غرب) در مورد کسانی است که به نحوی چشمشان به عالم دیگر باز شده و یا مکاشفاتی در باره مسأله ی مرگ داشتهاند. باید توجه داشته باشید که ترس از رانندگی تا زمانی دوام دارد که شخص اقدام به رانندگی نکرده است و بمجرد درگیرشدن شخص با رانندگی و نشستن او پشت فرمان، کم کم ترس او نیز می ریزد.
4 - راهکار دیگر که روانشناسان از آن به عنوان دیبریفینگ یاد می کنند اینست که بعد از خواندن اینگونه کتابها و تسلط نسبی به حالات مرگ و حین مرگ و بعد از مرگ، سعی نمایید گاهی از اوقات این مراحل را برای خود تصور کنید یعنی با تمام جزیات تصورکنید که مثلا ابتدا حال تان متغیر شده و سپس شما را بعنوان کسی که در حال مرگ است، رو به قبله خوابانیده اند ناگهان حضرت عزرائیل بر بالینتان حاضرمی شود تا روحتان را از بدنتان جدا کند در این حین علی علیه السلام وارد می شوند و تبسمی به شما می کنند که آرامش عجیبی در بر شما حکمفرما می شود وسپس رو به حضرت عزرائیل می فرمایند که این شخص از محبین ماست پس جان او را به راحتی بگیرید و بعد از آن دو ملک وارد می شوند و بدستور حضرت امیرعلی علیه السلام شما را به باغی بسیار زیبا و با طراوت منتقل می کنند که تا برپایی قیامت در آن جا باشید آن دو ملک به شما می گویند که چون در دنیا به نیکی زیسته اید و همیشه دست نیازمندان را گرفته و به خاطر خدا جهاد کرده و سخت کوشیده اید تا اسلام و مسلمانان در جهان سر افراز شوند بهشت گوارایتان باد و.......،.
پس همانطور که عرض کردم هرگز اصل تدریجی بودن در مواجهه با مرگ را نباید از یاد ببرید پس اول باید مدتی به قبرستان بروید و سپس در تشییع جنازه ها حاضر شوید و بعد از مدتی که احساس کردید مسئله مرگ برایتان عادی تر شده مراحل بعد را پی گیری نمایید.
مطالعه کتابهای ذیل برای برای شما مفید است.
1- پرسمان قرآنی معاد- سیدعلی هاشمی
2- زندگی پس از مرگ-علی اکبر بابائی
3- فرجام شناسی-محمدرضا کاشفی، رحیم کارگر-دفتر نشر معارف (وابسته به نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها)
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید